روزنامه "الحیاة" چاپ لندن در شماره روز ۲۳ نوامبر ۲۰۱۵ گوشههای از مصاحبه مارتین گولف خبرنگار روزنامه "گاردین" با یکی از فرماندهان داعشی به نام "ابو احمد" را منتشر کرد، گولف در این مصاحبه در خصوص تاریخ تاسیس "داعش" و شخصیت ابوبکر البغدادی که سرکرده"داعش" شده بود با ابو احمد صحبت کرده بود، اما نکتهای که باعث شد این مصاحبه جالب شود اطلاعاتی بود که این داعشی ناخودآگاه از زندان آمریکایی "بوکا" در بصره به مخاطب میداد و اینکه چگونه این زندان تبدیل به مدرسهای برای تربیت وحشی ترین گروههای تکفیری و در راس آنها داعش شد.
زندان بوکا از نام رونالد بوکا که گفته میشود در حملات یازده سپتامبر کشته شد گرفته شده است. بازداشتگاهی که آمریکا در اطراف شهر امالقصر در استان بصره برپا کرده بود بسیار مورد توجه روزنامه نگاران و پژوهشگران قرار گرفت؛ چرا که ابراهیم عواد البدری السامرائی که بعدها با نام "ابوبکر البغدادی" رهبر گروه تروریستی داعش شد در سال ۲۰۰۴ یکی از زندانیان آن بود.
اهمیت دادن روزنامه نگاران به زندان بوکا فقط به خاطر زندانی شدن البغدادی نیست بلکه اغلب سرکردگان این گروهک تروریستی مانند سمیر الخلیفاوی افسر بعثی معروف به "حجی بکر" که سال ۲۰۱۴ در سوریه کشته شد در این بازداشتگاه زندانی بودند. در کمال تعجب همه آنها با وجود خطرناک بودن آزاد شدند. جالب اینجاست که ابو احمد در مصاحبه با گاردین اشاره به حضور قوی ابوبکر البغدادی به عنوان معاون ابو عمر البغدادی که جانشین ابومصعب الزرقاوی بود اشاره کرد و کاملا واضح اعتراف کرد: در آن زمان گروه تکفیری داعش با افسران بعثی در نظام سابق ارتباط برقرار کرده بود.
این اشاره صریح تاکید میکند که "ازدواج" بعثیها با تکفیریها زیر نظر آمریکاییها در زندان بوکا با جمع شدن همه عناصر بعثی مجرم شامل افسران و نیروهای ویژه و گارد ریاست جمهوری با تکفیریهای وهابی و خونخوار در یک جا صورت گرفت و داعش متولد شد. تفکر الزرقاوی که قائل به هدف قرار دادن مسلمانان شیعه و مسیحیان و اقلیتهای دینی و قومیتی به جای اشغالگران آمریکایی را سرلوحه خود قرار داد. این مسئله پس از به هلاکت رسیدن ابو عمر البغدادی و ابو ایوب المصری (رهبران سابق القاعده در عراق پس از الزرقاوی) و انتقال رهبری این گروه به ابوبکر البغدادی شدت بیشتری به خود گرفت.
گولف در خصوص فضایی که نیروهای آمریکایی در زندان بوکا برای آماده سازی این گروه متوحش که همه وحشیهای بعثی و تکفیری را یکجا در خود جای داده بود گفته است: هیچ کس بیکار نبود، همه معلمان خوبی در داخل زندان داشتند و کمترین فضا برای اصلاح فکری وجود داشت". ابو احمد در این زمینه می افزاید:"آنها (تکفیریها) در بوکا با امثال من شروع کردند و بعدها مسئله بسیار بزرگتر و قوی تر شد، الان هیچ کس نمیتواند این روند را متوقف کند، همه چیز از اراده ما و خود البغدادی و هر رهبر دیگر در این گروه خارج شده است".
ابو احمد میافزاید: زندان در واقع محیطی بسیار خوب برای تفکر و طراحی بود و آنجا همه با هم توافق کرده بودیم که پس از آزادی دور هم جمع شویم چون ارتباط گرفتن بسیار آسان بود. شماره تلفنمان را روی لباس زیر خود نوشتیم و وقتی از زندان خارج شدیم با یکدیگر تماس گرفتیم، من شماره تماس و آدرس همه اشخاصی که برایم مهم بودند را داشتم. در سال ۲۰۰۹ بسیاری از زندانیان دست به کارهایی زدند که قبل از دستگیری انجام میدادند اما ما یاد گرفته بودیم خیلی بهتر از آن کارها را انجام دهیم.
حال درباره تاثیر کمپ بوکا بر منطقه با سید احمد سادات، مدیر پیشین شبکه العالم و کارشناس ارشد مسائل بینالملل به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
کمپ بوکا مرکز تربیت تروریست
سید احمد سادات، کارشناس ارشد مسائل بینالملل درباره اصلیترین تفاوت میان کمپ بوکا و زندان گوانتانامو به خبرنگار ما گفت: کمپ بوکا و کمپ گوانتانامو هر دو مکانهایی برای نگهداری زندانیان خطرناک بودند، اما تفاوتهای اساسی در نوع مدیریت و هدفهای آنها وجود دارد. کمپ بوکا در عراق تأسیس شد و زندانیان در آن نه تنها نگهداری میشدند، بلکه آموزشهایی در زمینههای نظامی و ایدئولوژیک دریافت میکردند که به تقویت افکار تندروانه آنها کمک میکرد. به عبارت دیگر، کمپ بوکا به نوعی به پرورش و تقویت گروههای تروریستی کمک کرد و برخی از زندانیان آن، مانند ابوبکر البغدادی و ابو محمدالجولانی، به رهبران گروههای تروریستی تبدیل شدند.
وی افزود: این در حالی است که کمپ گوانتانامو در پایگاه دریایی ایالات متحده در کوبا واقع شده و به عنوان یک مرکز بازداشت برای مظنونان به تروریسم و افراد مرتبط با گروههای افراطی پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ایجاد شد. گوانتانامو بیشتر بر روی بازجویی و نگهداری زندانیان تمرکز داشت. در کمپ بوکا، زندانیان به نوعی تحت آموزشهای نظامی و ایدئولوژیک قرار میگرفتند که میتوانست به تقویت افکار تندروانه آنها منجر شود. همچنین، برخی افسران بعثی برای مدیریت و آموزش زندانیان در این کمپ به کار گرفته شدند. ولی در زندان گوانتانامو، زندانیان به مدت طولانی بدون محاکمه نگهداری میشدند و تحت شکنجه و بازجوییهای سخت قرار میگرفتند. این زندان به نماد نقض حقوق بشر تبدیل شده و انتقادات زیادی را از سوی سازمانهای حقوق بشری و دولتهای مختلف به همراه داشته است.
این کارشناس با اشاره به اینکه ابوبکر البغدادی و ابو محمدالجولانی را می توان از فارغالتحصیلان کمپ بوکا دانست، بیان کرد: در کمپ بوکا از برخی افسران بعثی نیز برای مدیریت و آموزش زندانیان استفاده میشد که به نوعی به ایجاد و تقویت گروههای تروریستی کمک کرد. در نهایت، این دو کمپ به نوعی نمایانگر رویکردهای متفاوت آمریکا در مقابله با تروریسم و افراطگرایی هستند، که در کمپ بوکا به شکل غیرمستقیم به تقویت این گروهها منجر شد.
سادات در مورد تاثیر این کمپ در سیاستهای داخلی و خارجی عراق گفت: زندانیان در کمپ بوکا آموزشهای لازم را دیده بودند و زمانیکه از آنجا فارغالتحصیل میشدند در بیرون با همدیگر ارتباط برقرار میکردند تا بتوانند عملیاتهای تروریستی را به روشهای که آموزش دیده بودند را انجام بدهند. جالبتر اینجاست که بیشتر افرادی که در عراق به جرم عملیات تروریستی دستگیر میشدند، زمان بازجویی میگفتند که من اصلا در جریان چنین موضوعی نبودم. به این معنی که آموزشدیدگان کمپ بوکا با وسوسه کردن از نگاه مالی و عقیدتی دیگران را به خدمت میگرفتند به گونهای عمل میکردند که اولا به راحتی قابل شناسایی نباشند ثانیا افراد اجیر شده از اهداف و نتیجه عمل خود هم بی اطلاع بودند و بر اساس همین شگرد هم ناامنیهای زیادی در داخل عراق ایجاد کردند.
این کارشناس در ادامه میافزاید: زمانی که این ناامنیها و حملات تروریستی و ترورهای هدفمند انجام میشد، نیروهای آمریکایی به بهانه مقابله با تروریسم حضور خود را در عراق توجیه میکردند. یکی از دلایل امضا شدن توافق نامه امنیتی میان عراق و ایالات متحده آمریکا را می توان موضوع ایجاد ناامنیها در آن کشور بود دانست که توسط فارغالتحصیلان کمپ بوکا و تروریست های وارداتی از سعودی و ... ایجاد میشد.
باز هم پای آمریکا در میان است
سادات اذعان میکند: در واقع اینگونه باید گفت که آمریکا در این کمپ با آموزش دادن تکفیریها میخواست ناامنی را در کشورهای هدف از جمله عراق، سوریه، لبنان و حتی جمهوری اسلامی گسترش بدهد و به جهانیان به گونهای جلوه بدهد که تنها نیروهای آمریکایی میتوانند با اینها مقابله کنند. درحال حاضر شمال شرق سوریه در اشغال نیروهای آمریکایی است و برخی از خبرها حاکی از آن است که در پایگاههای موجود در این منطقه هم نیروهای تکفیری داعش آموزش داده میشوند تا در زمان مناسب از آنها استفاده و منطقه را ناامن کنند.
مدیر پیشین شبکه العالم با تاکید بر اینکه حضور آمریکا تضمین کننده امنیت در منطقه نیست تشریح کرد: اگر بخواهیم که با سیاستهای دوگانه و مکارانه آمریکا مقابله کنیم باید افکار عمومی را توجیه کنیم که حضور این کشور در منطقه تضمین کننده امینت نیست بلکه باعث برهم خوردن امنیت و ثبات در منطقه میشود. باید درس گرفت که حضور ۲۰ساله این کشور در افغانستان امنیت را تامین نکرد و در نهایت امریکاییها افغانستان را با تجهیزات اهدایی خودشان دودستی به طالبان واگذار کردند. پس باید مردم منطقه، نخبگان سیاسی و نظامی ، احزاب و تشکلهای سیاسی هوشیار باشند و بدانند که هرجا آمریکا قدم گذاشته است آنجا را ناامن کرده است.
وی در ادامه بیان داشت: مهمترین ارکان ثبات یک کشور قطعا ارتش و نظامیهای آن است. استعمار پیرانگلیس که حضور چند صدساله در منطقه داشت میخواهد به اتفاق امریکایی ها طرح سایس پیکو را دوباره اجرایی کنند.( در واقع ورژن دوم سای بیکو )این طرح درواقع تلاش دارد تا کشورها را تجزیه کنند، طرح تقسیم کشورهای اسلامی مدتها است که توسط نظریه پردازان غربی و صهیونیست ها مطرح شده است. باید اینگونه گفت که آمریکا و انگلیس تلاش دارند یک کوریدور جدید را در خاورمیانه به وجود بیاورند. تحرکاتی که رژیم صهیونستی بعد از سقوط بشار انجام میدهد نشان دهنده این است که نمیخواهند در اطراف این رژیم دروغین کشوری دارای نیروی توانمند نظامی باشد و می گوید توانمند آنها باید از بین برود.
آشی که الجولانی پخت
این استاد دانشگاه تهران در پاسخ به اینکه آیا ابومحمد جولانی با توجه به گذشتهاش تغییر کرده یا خیر،گفت: الجولانی مدتها در ادلب و ترکیه آموزشهای لازم را دیده است. لذا مهره مورد نظر ترکیه ، ناتو و آمریکایی ها است .تامین امنیت رژیم صهیونیتی هم استراتژی امریکا و غرب در منطقه است. لذا می بینیم در حال حاضر رهبر گروه تحریرالشام تلاش میکند تا شرایط را در داخل سوریه کنترل کند و با پیامهایی که صادر میکند بی محابا اعلام می کند که خواهان رابطه دوستانه با تمام کشورها هستیم و به دنبال درگیری با اسرائیل نیستیم، رابطه یدوستانه با آنها را خواهانیم و تنها دشمن ما ایران، حزبالله و بشار اسد است.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: الجولانی که همکاری با القاعده را در کار نامه خود دارد تمام توان خود را به خرج میدهد تا افکار عمومی را نسبت به خود و گذشته تغییر بدهد. با تراشیدن ریش و آنکادر کردن ظاهر و اتخاذ مواضع جدید به دنبال آن است که چهره یخشن خود را پوشانده از خود چهره رحمانی و عوام پسند ارائه دهد . چرا که بر اساس دستورالعمل ابلاغی باید با این رفتار و گفتار خود، بهانه لازم به آمریکاییها و سازمانهای بینالمللی داده شود تا آنها این گروه تروریستی و سرکرده آن را از لیست گروههای تروریستی حذف کنند. اما آنچه در میدان در حال رخ دادن است خلاف گفتار الجولانی است. اگر به همین منوال ادامه پیدا کند مردم سوریه درگیر یک بحران بزرگ در کشورشان خواهند شد و درگیری بین گروههای تکفیری موجود شروع خواهد شد.
این کارشناس مسائل بینالملل در مورد پیامهای حضور از پیش اعلام نشده کوریلا از فرماندهان نیروهای نظامی آمریکا در سوریه و بازدید و گفتوگو با نیروهای دموکراتیک سوریه بعد از سقوط دولت بشار اسد اظهار کرد: در سوریه عملا یک تضاد منافع و درگیری بر سر منافع آمریکا و ترکها در جریان است. ترکها همواره از برپا شدن اقلیم کردی در سوریه و در کنار مرزهای آنان نگرانی داشته اند چرا که قسمتهای زیادی از سوریه و ترکیه را تحت تاثیر قرار خواهد داد .لذا ترکیه تلاش میکند تا کردهای سوریه قدرت پیدا نکنند. اما در حال حاضر و بعد از سقوط اسد شاهد درگیری بین تحریرالشام به رهبری الجولانی با کردها هستیم در حالی که کردها تحتالحمایه آمریکا هستند پس امریکایی ها باید بتوانند به نحوی مدیریت کنند که هم منافع ترکیه همپیمان قدیمی خود را تامین کنند و هم منافع کردها در سوریه که آنها نیز هم پیمان امریکایی ها هستند تامین شود .مدیریت این وضعیت به سادگی نیست و باید دید که آمریکاییها برای تامین منافع خود در نهایت از کدام یک طرفین حمایت خواهد کرد.
خدابخش حکیمی - خبرنگار تحریریه جوان قدس
نظر شما